یگانهیگانه، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

یگانه عزیزم

شيرين زبوني و شيطنت ها(1)

چند وقتي كه ميتوني جمله بگي اوايل 2كلمه اي و گه گاه. اما حالا 3كلمه اي هم جمله ميگي. به تشكر هم ميگي "ت تو ت"2تا ت ها با فتحه. اگه من يك كاري انجام داده باشم و باباجون بهت بگه از مامان جون تشكر كن از باباجون و بقيه هم ت تو ت ميكني. گاهي عروسكتو ميخوابوني روي پاهاي كوچولوت و براش لالايي ميخوني  شعرميخوني: تاب تاب عباسي   خدامنو نندازي   اگه انداختي    بغل بابا بندازي.   اينم عكست در حال غذا خوردن كه ماشاا...مستقل شدي روز عيد مبعث هم تختو اورديم توي اتاق خودمون ....   هرشب هم كه داستان روي شاخته. ( نميدونم اين كمه"داستان" رو از كي ياد گرفتي فسقلي. گاهي هم كه موقع داستان صدام ...
10 تير 1391

جريان خراب شدن ماشين

٢٣خرداد كه از مهموني برميگشتيم ماشين يكدفعه خاموش شدو...   اون روزي كه از مهموني برميگشتيم گفتم كه ماشين خراب شد. حالا باز خوبه موقع برگشتن بود. نميدونم چي شد كه يكدفعه درحالي كه ماشن روشن بود و حركت ميكرد، چراغها خاموش شدن و كارنميكردن هرچي هم گاز دادم سرعت ماشين كمتر ميشدو شروع  به پت پت كرد، حالا كجا وسط ميدان؛ سريع كشيدم كنار باهمون سرعتي كه براش مونده بود، گفتم شايد گازش تموم شده تازدم روي حالت بنزين خاموش شد و اومدم كه دوباره استارت بزنم اصلا استارت نخورد يعني برق نميرسيد، كاپوت رو زدم بالا و يك كم با سيمها بازي كردم فايده اي نداشت. حالا كجا روي پل وسط ميدان تازه به جز من ومامانمو يگانه 3نفر ديگه هم باهامون بودن &nb...
4 تير 1391